سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ـ مولی
مولی به معنای سرپرست ، بنده و پسر عمو و داماد آمده است و مولا به هم پیمان گفته شده است و کسی که مسئولیت و سرپرستی کاری را بر عهده گرفت و به وی ولی گویند.[17]
مولی مصدر میمی و یا اسم مکان است و در زبان عربی به معنای زیر به کار رفته است :
1- ولی و سرپرست ، 2- مالک ، صاحب ، اولی ، محب ، خویشاوند سببی و نسبی ، همچون عمو ، برادر و … ، تابع و پیر ، هم قسم ، همسایه و بالاخره به معنای مولی در دین و سید و امام و مولی الموالات هم آمده است.[18]
مولی در تداول درویشان ، علی بن ابی طالب علیه السلام است.[19]
به گفته زبیدی معنای حقیقی مولی ، مالک است ؛ چنانکه می گوید : «المولی : المالک … یطلق علی العبد و …» ولی در پایان نیز تصریح دارد که : گاهی اختلاف معنای مولی به اعتبار اختلاف مصادر و منشأ اشتقاق آن است.[20]
ابن فارس معنای حقیقی مولی را همان قرب می داند و پس از نقل معنای متعدد مولی می گوید:
«کل هولاء من الولی و هوالقرب» و سایر معنای مولی ، مصادیق و افراد این قرب است ؛ مانند ولی . لکن اظهر مصادیق قرب و اکمل افراد آن همان سلطنت و اولی به تصرف است ؛ یعنی مرتبه ای از مراتب قرب که موجب سلطنت و اولویت می گردد.[21]
برای کلمه «مولی» در کتب لغت ، از چهار تا بیست و هفت معنی و مصداق ذکر کرده اند.
علامه امینی هم بعد از نقل بیست و هفت معنی متذکر می شود که معنای حقیقی مولی همان اولی به شیء است . عبارت الغدیر چنین است : «ان الحقیقه من معانی المولی لیس الا الاولی بالشیء»[22]

3ـ ولایت
از حیث معنای لغوی و اصطلاحی، کمتر واژه ای همانند ولایت دارای گستره ی معنایی است ؛ چون اوج معنای آن ویژه ی حق تعالی است و مراتب نازله ی آن شامل حال همه ی مومنان است و مرتبه عالی تر آن مربوط به نبی و امام می شود .
کلمات ولاء ، ولایت ، ولیّ ، والی از ریشه ی «ول ی» است؛
ولایه [وی] (ع مص) ولایه ، دوست داشتن ، دوست شدن ، یاری دادن ، دست یافتن بر چیزی و تصرف کردن در آن ، مالک امر شدن و تصرف کردن ، پادشاهی راندن ، تسلط پیدا کردن ، دوستی . شهرهایی که یک والی بر آنها حکومت می کند و مسلط آنهاست.[23]
ولایت به کسر واو مصدر والی به معنای امارت و سلطنت است اما به فتح واو مصدر «ولی» ضد «عدو» و به معنای محب و دوست است .[24]
لسان العرب از ابن اثیر نقل می کند : ولایت به کسر واو ، مشعر به تدبیر و قدرت و فعل است و مادامی که هر سه در ولایت جمع نباشد اسم والی بر او اطلاق نمی شود .[25]
بستانی ولایت را به کسر و به فتحه ی واو به معنای قرابت می گیرد.[26]
ولایت به معنای ربوبیت پروردگار می باشد و بدین معناست که خدای بزرگ فرمود: «هنالک الولایه لله الحق».[27] ولایت حفظ و مراقبت حق را گویند که بنده را از هر چه منافی قرب است نگه دارد.[28] ولایت عبارت است از دایره بزرگی که رسالت و نبوت از احکام آن می باشند . ولایت عبارت از محیط عام و دایره بزرگی می باشد که یکی از احکامش این است که خداوند هر کس از بندگان را که بخواهد متولی و عهده دار نبوتش می فرماید و آن نبوت از احکام ولایت است.[29]
سید حیدر آملی در بیانی نغز و عارفانه ولایت را این چنین تفسیر و تعریف فرموده که : «ولایت قیام بنده است به حق. آن گاه که از نفس خویش فانی شده باشد و این، با تولی حق نسبت به او مسیر خواهد شد و به این وسیله خواهد توانست به مقام قرب و تمکین نایل گردد.[30]
ولایت در اصطلاح اهل معرفت، حقیقت کلیه ای است که شأنی از شئون ذاتیه حق و منشأ ظهور و بروز و مبدأ تعینات و متصف به صفات ذاتیه ی الهیه و علت ظهور و بروز حقایق خلقیه بلکه مبدأ تعین اسماء الهیه در حضرت علمیه است.[31]
علّامه طباطبایی ضمن حفظ معنای قرب در لغت ولایت ، امارت و تصرف را نیز از دل آن استنباط می کند و می افزاید که نخست ولایت به قرب و نزدیکی های زمانی و مکانی به کار می رفته و سپس به گونه های قرب و نزدیکی معنوی استعمال شده است و لازمه ی قرب و ولایت بین دو موجود، این است که ولی نسبت به متولی خود صاحب شئون و تصرفاتی است که دیگران ندارند؛ مانند ولی میّت و ولی صغیر. خداوند ولیّ مؤمنان است ؛ یعنی امور دنیایی و اخروی عباد خود را تدبیر و سرپرستی می کند. در ادامه علامه مواردی از ولایت تکوینی و تشریعی خداوند را یادآور می شود.[32]
قدر مشترک تمامی معانی لفظ ولایت سرپرستی می باشد که منظور از آن تحت اختیار گرفتن تمامی اموری است که به فردی واگذار شده است.[33]
4- ولایت اصالتاً از آن خداست.
قرآن کریم تعمّد خاصی روی این نکته دارد که بگوید ولایت اصالتاً متعلّق به حق تعالی می باشد و ولایت دیگران ولایتی است که در طول ولایت الهی به ایشان بخشیده شده است: ما لَکُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ وَلِیٍّ وَ لا نَصیرٍ[34]: برای شما غیر از خداوند نه ولی ای هست ونه یاوری.[35] خداوند متعال برای این که نشان دهد که با هیچ کس تعارف ندارد در آیه ی 37 سوره ی رعد پیامبرش را تهدید می کند که اگر هواهای نفسانی عده ای از کفّار پیروی کنی چتر ولایتم را از سرت بر می دارم!: وَ کَذَالِکَ أَنزَلْنَاهُ حُکْمًا عَرَبِیًّا وَ لَئنِ‏ِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءَهُم بَعْدَ مَا جَاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ مَا لَکَ مِنَ اللَّهِ مِن وَلىِ‏ٍّ وَ لَا وَاق‏: ما این چنین قرآن را قانونى به زبان عرب نازل کردیم، اگر با وجود این دانشى که به سوى تو آمده، هوس هاى آن ها را پیروى کنى، از سوی خدا دوست و نگهدارى نخواهى داشت. این جاست که متوجه می شویم آن جایی هم که ولایت رسول و راکعین زکاة دهنده را پس از ولایت خود معرفی می کند در واقع بیان گر نوعی ولایت طولی است نه عرضی.[36]




تاریخ : دوشنبه 94/6/16 | 12:41 عصر | نویسنده : محمدجعفر خانی | نظر

فصل اوّل
نیم نگاهی به جهان ولایت
شاخص ترین چهره ی دین که حتی نبوّت و امامت را هم در درون خود می پروراند و نیز منبعی که معدن همه ی کمالات و اساس همه ی خیرات است حقیقت ولایت است. در عظمت و والایی ولایت همین بس که زبان و بیان امامت و عصمت ، امام محمد باقر (علیه السّلام) می فرمایند: «و لم یناد بشیء کما نودی بالولایه[5]» هیچ چیزی به اندازه ی ولایت مورد توجه واقع نشده است.
ولایت از سویی قرب به حق و دنو به ساحت ربوبی است و از سویی دیگر ظهور فیض رب و انتشار و اشراق مولویت حقیقی «الله» است، از این رهگذر شایسته است این جریان عمده ی هستی به درستی شناخته و مورد توجه قرار گیرد.
1ـ ولی
واژه ی ولی و دیگر مشتقات آن از پرکاربردترین واژه های قرآن کریم است. این لفظ 223 مرتبه در آیات مختلف به صورت اسم یا در قالب فعل به کار رفته است.
مثلاً در سوره ی مائده می فرماید: إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذینَ آمَنُوا الَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکِعُونَ[6]: سرپرست و دوست شما فقط خدا و رسول اوست و مؤمنانى [مانند على بن ابى‏طالب‏اند] که همواره نماز را برپا مى‏دارند و در حالى که در رکوعند [به تهیدستان‏] زکات مى‏دهند.
و در جای دیگر می فرماید: اللَّهُ وَلِیُّ الَّذینَ آمَنُوا[7]: خداوند سرپرست کسانی است که ایمان آوردند. و این آیه حاکی از آن است که ایمان بر ولایت تقدّم دارد یعنی طبق این آیه آدمی باید اول ایمان بیاورد سپس به خاطر این ایمان ولایت حضرت حق شامل حالش می شود.
به هر حال همواره بررسی معنای این لفظ، کانون نظرگاه اندیشمندان علوم مختلف اسلامی به ویژه دانشوران تفسیر قرآن کریم بوده است. از این رو ضرورت دارد تا به بازشناسی این لفظ بر پایه کهن ترین منابع لغت نگاران اشاره شود.
جوهری از قدیمی ترین لغت نویسان نوشته است: «ولی به معنای نزدیکی است و ما را سرپرستی کرد یعنی کار او را انجام داد و چیزی را سرپرستی کرد به معنای کارفروختن آن را انجام داد»[8]
ابن منظور علاوه بر معانی یاد شده نوشته است «ولی الشی و علیه ولایه» بر آن چیز دست یافت و در آن تصرف کرد.[9]
راغب اصفهانی نیز علاوه بر معانی یاد شده نوشته است «ولاء و توالی» به معنای آن است که وقتی دو چیز یا بیشتر به هم رسند به گونه ای که میان آن دو فاصله نباشد و از هم جدا نشوند آن را توالی و ولاء می نامند ؛ این معنا در تعبیر کتابی به مفهوم نزدیکی مکانی ، نسبی ، دینی ، خویشاوندی ، یاوری و اعتقادی به کار برده شده است.[10]
وی همچنین اشاره دارد که : «اگر عرب گفت: تولی، اگر دیدی که خود به خود و بدون لفظ «عن» متعدی شد که اقتضای معنای ولایت را دارد و مقتضی است که آن معنا در نزدیک ترین مواضعش حاصل شود.[11]
ابن عربی می گوید: «والی و امام برای ولایت منصوب شده است و از آن رو والی نامند که اموری را که به وی ارتباط دارد بدون سستی و اهمال سرپرستی و اداره می کند و اگر به جای نیاورد او را والی نگویند؛ والی از طرف خدا به ولایت منصوب می شود و به حکم و اراده وی حکم می کند و هیچ گاه از طریق هدایت و استوار حق منحرف نمی شود.[12]
علّامه امینی در الغدیر چنین یاد می کنند که فرهنگ نویسان و مفسران قرآن کریم نزدیک به بیست معنای متفاوت از واژه ی «ولیّ» و هم ردیف و هم خانواده ی با آن مولی بر شمرده اند و آنها عبارت است از : 1- القرب (نزدیک) ، 2- المحب (دوست و دوست دار) ، 3- الناصر (یار و یاور) ، 4- ابن العم (پسرعمو) ، 5- الصهر (داماد) ، 6- الحلیف (هم پیمان) ، 7- المتولی و المالک الامر (سرپرست و دارنده و اداره کننده کار) ، 8- الصدیق (دوست) ، 9- المعتِق (آزاد کننده بردگان) ، 10- الجار (همسایه) ، 11- المعتَق (برده ی آزاد شده) ، 12- المنعم علیه (نعمت داده شده)، 13- الصحاب (همراه) ، 14- ابن الاخت (پسر خواهر) ، 15- العم (عمو) ، 16- الاولی بالشیء (برتر و شایسته تر و صلاحیت دارتر به کار) ، 17- المتصرف فی الامر (تصرف کننده کار ، دست یافتن ، به دست گرفتن کار) ، 18- العقید (پیمان ، هم قرارداد) ، 19- الرب (پرورش دهنده و دارنده).[13]
برخی «ولایت» را به معنای تدبیر جاذب منفعت و «نصرت» را به معنای دفع مضرت و نیز «ولی» را به معنای داخل در حوزه تدبیر ملکی و «نصیر» را به معنای خارج حامی تفسیر کرده و هر رسولی را با ولایت، «ولی» و با رسالت، «نصیر» دانسته و هر رسولی را در زمان خود، ولی و خلیفه او را به عنوان نصیر نامیده است[14].
ـ در مالکیت و سلطنت اعتباری، گاهی شخص نه مالک است و نه مَلِک و گاهی مالک است ولی مَلِک نیست؛ مانند اینکه انسانی نسبت به چیزی مالکیت اعتباری داشته باشد ولی مملوک او تحت سلطه غاصبانه دیگری قرار گرفته باشد و مالک نتواند در آن تصرف کند، ولی خداوند اولاً دارای مالکیت حقیقی است و ثانیاً در جهانی تصرف می‌کند که مِلک و مُلک اوست؛ یعنی از فقر و عجز مبرّاست.[15]
اکنون از مجموع کاربردهای مختلف واژه ی «ولیّ» و دیدگاه لغت دانان و مفسران در این باره می توان گفت: ولی و ولایت یک نوع نزدیکی و ارتباط دادن میان دو چیز با فاصله است که این ارتباط سبب نوعی حق تصرف و مالکیت در تدبیر و اداره کردن کار دیگران می باشد. بدین جهت ارتباط نزدیک گاه می تواند به لحاظ دوستی و محبت باشد یا به جهت اداره و یا به لحاظ تصرف کردن و اداره نمودن کار دیگران به وجود می آید و به بیان دیگر کسی که از دیگر مردم برتر و شایسته تر در اداره زندگی آنان باشد و بتواند نظام مند کار مردم را سرپرستی و رهبری کند یک نوع ولایت برای آن فرد به وجود می آید و در واقع ولی و سرپرست آنان نامیده می شود.[16]




تاریخ : دوشنبه 94/6/16 | 12:38 عصر | نویسنده : محمدجعفر خانی | نظر

چکیده
آدمی در معرکه ی زندگی از درون با دو عنصر متضاد عقل و نفس روبروست: نفسی که دائم فرمان به بدی می دهد و عقلی که گفته اند رسول باطنی است. در دنیای بیرون هم یک طرف انبیا و اولیاء اند و در سوی دیگر میدان، شیطان وجنود ملعونش. خداوند متعال حضرت محمّد بن عبدالله صلّی الله علیه و آله را به ما عطا کرد و پیامبر ما سیّد المرسلین دو وزنه ی گران بهای قرآن و عترت را نزد ما به امانت سپرد و ما ماندیم و این کشمکش ها.
در این پژوهش تلاشمان بر این بوده که در فصل اوّل و دوم آن نگاهی خیلی کوتاه به بحث ولایت و تقوا بیفکنیم منتها جولان قلم را در فصل سوم که به بررسی ارتباط ولایت و تقوا اختصاص دارد گذاشته ایم و در این راستا کوشیده ایم تا ببینیم کمّ و کیف ارتباط بین تقوا –که سپر درونی مقابله با نفس و شیطان است- و ولایت –که نوعی سرپرستی ویژه ی خداوند از خوبان است- به چه نحوی می باشد.
کلید واژه:
تقوا- ولایت- اهلبیت- شیعه- امیرالمؤمنین

مقدمّه
?    تبیین موضوع: بر طبق بینش اسلامی و بر پایه ی حکم عقلانی، آدمی مأمور به تبعیت و اطاعت همه جانبه از خالق خویش و پروردگار جهان است؛ چرا که انسان از ساعات و یا حتی دقایق بعدی عمر خویش آگاه نیست و در جزئی ترین امور، نیازمند خداوند است:
پشّه کِی داند که این باغ از کِی است؟                                       کو بهاران زاد و مرگش در دِی است[1]
اما در مقابل، خداوندی که او را خلق نموده، حتی بر کوچکترین اسرار وجودی مخلوق خود واقف است و مقصد و منتهای حرکت او را نیز می داند. این جاست که عقل بشر، او را به درگاه این خدا رهنمون می سازد؛ خداوندی که علاوه ی بر این مطالب، بی نیاز مطلق و غنی در تمام امور نیز هست و به مخلوقات خود کمترین نیازی هم ندارد، لذا جز خیر آدمی را نمی خواهد. اما این اطاعت در دیدگاه اسلام و قرآن کریم ، تنها به خداوند منحصر نمی شود. بلکه به امر و فرمان خداوند، یک مسلمان باید از وجود مقدس رسول اکرم (صلّی الله علیه و آله) و امامان معصوم (علیهم السّلام) نیز پیروی و تبعیت نماید. این نگرش، ضمناً به ما می گوید تبعیت به طور مطلق و بدون قید و شرط تنها مختص خداوند است و بر طبق فرمان اوست که ما مأمور به اطاعت و پیروی از رسول اکرم و امامان معصوم در تمامی امور می باشیم. رفتار و گفتار آنان هم در تمامی امور، راهی را که به رضایت پروردگار و سعادت ابدی انسان منتهی می شود، مشخص می نماید. چرا که در اعمال و رفتار آنان، هوا و هوس را راهی نیست و آنان به لطف خداوند و عنایت او، معصوم از هر خطا و اشتباه می باشند. بر طبق آموزه های اسلامی، به جز خداوند و به جز واسطه های او(رسول اکرم و امامان معصوم) آدمی نباید در برابر هیچ کس و یا هیچ چیز دیگر به طور مطلق و بدون قید و شرط، مطیع و فرمان بردار باشد. واین همان چیزی است که ما نامش را ولایت پذیری می نامیم.
پس ما در عرصه ی وجود یک سِری ولی داریم (هرچند در حقیقت فقط خداست که ولایت می کند[2]) و سایر خلقت می بایست مولی علیه[3] ایشان باشند این از یک طرف بحث. از سوی دیگر در بحث اخلاق اسلامی خداوند متعال ما را موظف به رعایت مسأله ای به نام «تقوا» کرده است[4] و به صورت عجیبی در جای جای قرآن و سفارشات معصومین (علیهم السّلام) بر آن پافشاری کرده است. اینک ما در این مقاله در صدد این مطلب برآمده ایم که ببینیم آیا بین این دو مقوله ی اسلامی ارتباطی وجود دارد یا خیر؟
?    اهمیّت و ضرورت تحقیق: به هر حال ما باید تکلیف خودمان را با بحث ولایت روشن کنیم. آیا می توانیم همین طور برای خودمان در کوچه باغ زندگی قدم بزنیم و دروغ بگوییم و غیبت کنیم و اگر دستمان رسید زیر دستانمان را تحت آزار و اذیّت قرار دهیم و خلاصه انواع بی تقوایی ها را مرتکب شویم و بعد هم کوس ولایت پذیری مان گوش فلک را کر کند؟!! نگارنده به مسأله ی فوق الذکر به چشم یک معضل بزرگ فکری و عقیدتی می نگرد که طبعاً همچون هر عقیده ی دیگری تاثیر مستقیم بر اجتماع و روابط اجتماعی می گذارد. گمان می کنم همین مقدار اهمیت برای این تحقیق کافی باشد تا ما را به قلم زدن در مورد آن وادارد.
?    پیشینه ی تحقیق: آن چه مسلّم است این است که ما کتاب مستقلّی در رابطه با این موضوع نیافتیم فقط در میان کاووش های اینترنتی خویش به وجود مقاله ای با عنوان «بررسی پیوند ولایت و تقوی در قرآن» از جناب آقای کوروش حسینی از دانشکده ی علوم قرآنی ملایر مطلّع شدیم امّا متأسفانه متن آن بر روی شبکه ی جهانی موجود نبود. همچنین سیمای جمهوری اسلامی نیز در تاریخ 15?9?90یک سخنرانی از حجت الاسلام والمسلمین حاج شیخ علیرضا پناهیان (حفظه الله تعالی) در این زمینه پخش نمود که جستجوی متن آن نیز در شبکه ی جهانی برای ما بی فایده بود. امّا با توجه به آیاتی که در این زمینه در مصحف شریف موجود می باشد و روایات مربوطه این موضوع مقوله ای نیست که دانشمندان علوم اسلامی در مورد آن قلمی نزده باشند بنابراین با اندکی تتبّع در متون دینی دست اوّل و دست دوّم  به مطالب زیبایی در رابطه با این موضوع می توان دست یافت.
?    محدودیّت ها: هر چند که با آمدن ابزارهای نوین ارتباطی و از جمله رایانه و اینترنت، مشکل چندانی پیش روی یک پژوهشگر-در زمینه ی انواع علوم- وجود ندارد و عمده ی کم کاری ها به فقدان «رغبت و انگیزه و مهمتر از همه، همّت کارهای علمی و پژوهشی» باز می گردد لکن به هر حال «نبود سامانه ی اتصال به اینترنت در مدرسه ی علمیّه ی دارالحکمه و در مراکز خوابگاهی آن» (حتّی به صورت دایالاپ) را می توان یکی از محدودیّت های ما در فرآیند مراحل این پژوهش به حساب آورد. (این در حالی است که به عنوان نمونه هم در خود دانشگاه اصفهان و هم در خوابگاه های آن اینترنت پرسرعتADSL  به راحتی در اختیار همه ی دانشجویان قرار دارد.) و اگر بخواهیم در پی علّت این امور و مانند آن برآییم مثنوی هفتاد من کاغذ می شود!!!
?    سؤالات: تقوا چیست؟ ولایت چیست؟ چه ارتباطی بین تقوا و ولایت وجود دارد؟ چه کسی یا کسانی حقّ ولایت بر انسانها دارند؟ آیا می توان بدون تقوا تحت ولایت خداوند یا ولایت اهلبیت علیهم السّلام قرار گرفت؟ تقوا چه نقشی در وجود والیان منصوب از جانب باری تعالی دارد؟ صرف محبّت اهلبیت علیهم السّلام تا چه اندازه می تواند در رستگاری آدمی در جهان آخرت راهگشا باشد؟




تاریخ : دوشنبه 94/6/16 | 12:34 عصر | نویسنده : محمدجعفر خانی | نظر

بسم الله الرّحمن الرّحیم

چه دردسری در رسانه ی ملی «عظیم» است؟

آیا آقای لطیف، متهم به آدمکشی است؟ خیر. متهم به آدمکشی نیست.

آیا آقای لطیف، متهم به داشتن پرونده ی سیاسی است؟ خیر. متهم به این اتهام نیست.

آیا آقای لطیف، متهم به تجاوز به عنف است؟ خیر متهم به این اتهام هم نیست.

پس این چه گناه بزرگی است که برای وی و بینندگان در بیش از سی شب آزگار، دردسر عظیمی شده است؟

جناب آقای لطیف متهم به داشتن یک همسر دیگر است. همین!!!

عظیم در قرآن

خداوند متعال، در چهارمین آیه از سوره ی قلم، آن گاه که نوبت به توصیف اخلاق پیامبر رحمت می رسد واژه ی «عظیم» را به کار می بَرَد:

وَ إِنَّکَ لَعَلىَ‏ خُلُقٍ عَظِیمٍ.

و راستی تو بر ملکات اخلاقى عظیمى قرار دارى‏.

همچنین، گاهی که می خواهد از سترگی و هول و وحشت قیامت یاد کند واژه ی «عظیم» را استفاده می کند:

قُلْ إِنىّ‏ أَخَافُ إِنْ عَصَیْتُ رَبىّ‏ عَذَابَ یَوْمٍ عَظِیمٍ

بگو اگر نافرمانی پروردگارم را انجام دهم جداً از عذاب روز عظیم می ترسم.

إِنىّ‏ أَخَافُ عَلَیْکُمْ عَذَابَ یَوْمٍ عَظِیم ٍ135 شعرا

من بر شما به خاطر عذاب روز عظیم واقعا بیمناکم.

أَ لَا یَظُنُّ أُوْلَئکَ أَنهَّم مَّبْعُوثُونَ لِیَوْمٍ عَظِیمٍ(5) مطففین

آیا اینان گمان نمی کنند که برانگیخته می شوند برای روزی سترگ.

این دردسر عظیم در قرآن است. حالا ببینیم چه دردسری در سیمای جمهوری اسلامی به عنوان دردسر عظیم تلقی می شود؟

دردسر عظیم در تلویزیون

یکی از دردسرهای عظیم در تلویزیون ام القرای جهان اسلام این است که نامزدِ جناب آقای لطیف، به وی مظنون شده تا مبادا همسر احتمالی اش، پیش از این همسر دیگری برگزیده باشد و بچه ای که به ناگاه در اتومبیل آن ها پیدا شده متعلق به آن همسر باشد.

اکنون که نه خانوده ها و نه هیچ نهاد دولتی کاری اساسی برای ازدواج زود هنگام و آسان جوانان نمی­کنند و با کوتاهی در عمل، مانع ازدیاد نسل شده­اند و در زمانه­ای که هنوز بسیاری از همسر گزیده ها با ذهنیت فرزند کمتر زندگی بهتر، روزگار می­گذرانند، در این وضعیت، دست کم جلوی راهی دیگر یعنی تعدد زوجات را  نگیرید که هم سبب ازدیاد نسل و هم سلامت اخلاقی جامعه خواهد شد.

این در حالی است که اگر فرض کنیم آقای لطیف، سه زن دائم و ده همسر موقت دیگر هم داشت و اکنون برای گرفتن همسر چهارم اقدام به ازدواج با «بهار خانم» می کرد، هم از لحاظ شرعی و هم از منظر قانون هیچ مشکلی نداشت. تنها مشکلش «ناپسند شماری عرف» است اما چرا باید عرفیات مردم تهران را به عنوان یک فرهنگ صحیح برای مردم سایر نقاط ایران، دیکته کنیم؟

ما فکر کرده ایم همه ی فرهنگ ها مانند تهران است که تعدد زوجات را امری ناپسند و ناهنجار پندارند. حال آن که در همین ایران خودمان، شهرهایی وجود دارند که تعدد زوجات در آن، یک سنت جا افتاده و به هنجاری محسوب می شود. پخش این سریال در گردنه ی زمانی پس از افطار، در میان خانواده های آن فرهنگ ها چه سرانجامی دارد؟ آیا نتیجه ای جز کمرنگ شدن این سنت در بین نسل های جدید آن ها دارد؟ سنتی که هرچند می تواند مورد سوء استفاده ی بولهوسان باشد اما به خودی خود، نه تنها هیچ منع فقهی، تاریخی، ملی و قانونی ندارد بلکه می تواند موجب افزایش جمعیت هم شود.

تیشه را زمین بگذارید!

هرگز یاد ندارم صدا و سیما در زمینه ی تعدد زوجات، کوچکترین تبلیغی کرده باشد. اما ای کاش تنها به همین مقدار بسنده می نمود. درد ما این است که باید در این زمینه خطاب به این نهادی که بنا بود دانشگاه عمومی باشد بگوییم:

ما را به خیر تو امید نیست، شر مرسان. 

در این بحبوحه ی مسلمان کشی در بحرین و مصر و لیبی و یمن و ... اگر به خاطر مذاق مردم تهران و چند شهر دیگر حاضر نیستید کوچکترین قدمی در راستای ترویج تعدد زوجات بردارید پس حداقل برای تخریب این درخت، ریشه به تیشه ی آن نزنید. اجازه بدهید دست کم به واسطه ی این سنت، چند بچه مسلمان، بیشتر پا به عرصه ی گیتی بگذارند.

دیگران

وهابی های مغز خر خورده ی سنگ دل، این یک نکته را خوب فهمیده اند که فارغ از هیاهوی تبلیغات فمینیستی غرب، یکی از راحت ترین راه های افزایش جمعیت، تعدد زوجات است و سال هاست بر این مهم کمر همت بسته اند. (الهی که کمرشان از میان دو نیم باد!)

ما اما برای این که به تریج عبای غرب زدگان مان برنخورد، درست در بزنگاه افطار، برای هفتاد ملیون ایرانی، در بیش از سی شب آزگار، سریالی پخش می کنیم که یکی از دردسرهای عظیم مرد داستانش این است که به آب و آتش می زند تا به نامزدش ثابت کند همسر دیگری نداشته و ندارد!

حرف آخر

بله، مدیریت و ایجاد عدالت بین همسران متعدد، کار مشکلی است اما گاهی برای افزایش «نسلِ اهل لا اله الا الله»، تبدیل به جهاد می شود. چنان که امام موسی بن جعفر علیه السّلام، با همسران متعدد خویش توانست سی و هفت فرزند به جامعه ی مسلمانان آن زمان تحویل دهد. فرزندانی که پس از مرگ شان هم مایه ی خیر و آبادانی و برکت بوده اند. گل سرسبد شان مشهد را برای همیشه ی تاریخ، مقدس کرد. خواهرش فرمانروای ملک قم گردید. دیگری هم چون شاهی، چراغ در دست، اهل شیراز را هادی گشت. مابقی هم، کم و بیش، سایر شهرهای ایران را از نورافشانی خویش بهره مند ساخته و می سازند.

برای ما اما از موسی بن جعفر تنها زندان های مخوف را گفته اند.




تاریخ : دوشنبه 94/6/16 | 8:49 صبح | نویسنده : محمدجعفر خانی | نظر

در صفحه کلید رایانه، کلیدی هست به نام دلیت که هر گاه روی فایلی کلیک کرده، این دکمه را فشار دهیم، آن فایل به سطل زباله منتقل می شود. دلیت یعنی پاک کردن و یک فایل پس از دلیت کردن پاک می شود؛ اما هنوز پاک پاک نشده است. اگر بخواهیم در سطل زباله هم اثری از آن نباشد، باید همزمان با دکمه­ ی دلیت، دکمه­ ی شیفت را فشار دهیم. این بار نیز ماجرا پایان نمی­ گیرد؛ چون با نرم افزارهای ریکاوری این گونه فایل­ها را هم می توان دوباره به صفحه رایانه بازگرداند. پس چه باید کرد؟ آیا راهی هست که بتوان برای همیشه از دست این دست فایل ها راحت شد؟

 

آری، تنها کلید حل مشکل، نرم افزاری است که اگر با آن فایلی را پاک کردیم، آن فایل بازگشتنی نیست. این نرم افزار در قاموس شریعت، توبه نام دارد. توبه اگر توبه باشد، فایل گناه به رایانه­ ی وجود، هرگز باز نمی گردد. توبه یعنی همان کاری که حر بن یزید ریاحی در سرزمین کربلا کرد. از لشکر یزید گسست و به سوی لشکر امام حسین ـ علیه السّلام ـ رفت و پیوست. رفتنی که هیچ بازگشتی در آن نبود. توبه یعنی اشک رسول ترک. اشکی که به آرامی بر گونه هایش جاری شد و به راحتی تاریخ زندگی ­اش را شست و شو داد.

 

خدایا! مهربانا! تو که گفتی توبه کنندگان را دوست داری، ما را از توبه کنندگان آستانت قرار ده، آن سان که فایل گناه برای همیشه از اقلیم وجودمان رخت بربندد.




تاریخ : دوشنبه 94/6/16 | 8:42 صبح | نویسنده : محمدجعفر خانی | نظر

  • paper | فروش بک لینک | قالب وبلاگ